در اینجا ده نوع مدل تحول دیجیتالی وجود دارد که باید در نظر بگیرید. ده مدل تحول دیجیتال زیر دانش ضروری برای هر صاحب کسب و کاری است:
1. مدل متمرکز بر افق
مدلهای تبدیل دیجیتالی که متمرکز بر افق هستند، تلاش تحول دیجیتال را به مراحل مختلف یا «افقها» تقسیم میکنند. هر افق نشان دهنده یک دوره متمایز با مجموعه ای منحصر به فرد از اهداف، اولویت ها و تاکتیک ها است. برای مثال، افق 1 مستلزم ارزیابی و بهبود فناوری و رویههای فعلی برای به حداکثر رساندن کارایی و کارایی است. برای ترویج رشد و نوآوری، افق 2 بر گسترش مزیت های موجود و بررسی راه های جدید تمرکز دارد. آخرین اما نه کم اهمیت، افق 3 به دنبال راه اندازی شرکت برای موفقیت در آینده با شناسایی روندها و فناوری های جدید و برنامه ریزی برای توسعه پایدار و بلندمدت است.
2. مدل بلوغ قابلیت
مدل بلوغ قابلیت یا چارچوبهای بلوغ قابلیت، ابزار مفیدی برای ارزیابی و هدایت کسبوکارها از طریق فرآیند تحول دیجیتالی آنها هستند. این چارچوب ها از مراحل بلوغ برای مشخص کردن مناطقی که یک کسب و کار باید منابع و تلاش های خود را در آنها متمرکز کند، استفاده می کند. از طریق ارزیابی بسیاری از حوزهها مانند مصرف داده، پذیرش فناوری و بهینهسازی فرآیند، مدل بلوغ قابلیت ها شناسایی مناطقی را که بیشتر برای پیشرفتهای دیجیتالی مساعد هستند، تسهیل میکنند.
یکی از اجزای ضروری مدل بلوغ قابلیت ها، ارزیابی آمادگی اختلال است. از طریق بررسی ظرفیت سازمان برای تعدیل و واکنش به نوسانات بازار، مدل بلوغ قابلیت ها دیدگاه های ارزشمندی را در مورد چشم اندازهای بهینه برای تحول دیجیتال ارائه می دهند. کسبوکارها با تمرکز تلاشهای خود بر روی حوزههایی که بیشترین بازده را ارائه میکنند، میتوانند مطمئن شوند که تلاشهایشان به لطف این مطالعه اولویتبندی شده است.
3. مدل نقشه راه مرحلهای
مدلهای تبدیل دیجیتال نقشه راه مرحلهای اغلب در تحولات دیجیتال استفاده میشوند. این رویکردها یک روش سازمان یافته را با تجزیه ابتکار به مجموعه ای از مراحل و اقدامات ارائه می دهند. هر مرحله یک هدف، ضربالاجل و معیار مشخصی دارد تا مسیری کاملاً تعریفشده به سوی تغییر را تضمین کند. بهعلاوه، هر مرحله بر موفقیتها و پیشرفتهای مرحله قبل استوار است و پایهای قوی برای تحقق نهایی تحول ایجاد میکند.
4. مدل چارچوب معماری کسب و کار
چارچوبهای معماری کسبوکار برای هماهنگی تلاشهای تحول دیجیتال با اهداف کلان شرکت ضروری است. از طریق استفاده از معماری و قابلیتهای سازمان، این چارچوبها تضمین میکنند که راهحلهای دیجیتال الزامات فرآیند را برآورده میکنند و در عین حال نوآوری قابل توجهی را تحریک میکنند. آنها روشی سازمان یافته برای درک وضعیت موجود کسب و کار، دیدن فرصت ها و شکاف ها و ایجاد وضعیتی در آینده که در راستای اهداف استراتژیک است، ارائه می دهند.
سازمانها ممکن است ابتکارات تحول دیجیتال خود را به حداکثر برسانند، اثربخشی عملیاتی را افزایش دهند و مزیتهای رقابتی طولانیمدت را در محیط کسبوکار در حال تغییر امروزی با استفاده روشمند از مفاهیم معماری کسبوکار ایجاد کنند.
5. مدل های متمرکز بر طبقه بندی
مدلهای تبدیل دیجیتال مبتنی بر طبقهبندی، که از سیستمهای طبقهبندی استفاده میکنند، برای دستهبندی، سازماندهی و رتبهبندی طرحهای تحول دیجیتال ضروری هستند. با استفاده از این مدلها، سازمانها چارچوبی ساختاریافته به دست میآورند که به آنها اجازه میدهد تا ترتیب بهینه اجرای هر طرح را تعیین کنند و همچنین تأثیر بالقوه هر یک را ارزیابی کنند.
علاوه بر این، با اطمینان از یک رویکرد استراتژیک و موثر برای تحول دیجیتال، این رویکرد فراگیر، مزایای این ابتکارات را به حداکثر میرساند و باعث موفقیت بلندمدت میشود.
6. مدل ارکان استراتژیک
یک مدل ستون استراتژیک، که مؤلفههای اساسی را که باعث موفقیت یک سازمان میشوند، برجسته میکند، در شکلگیری تحول دیجیتال ضروری است. هر ستون نشان دهنده یک جزء مهم از اهداف تحول دیجیتال شرکت، از جمله بهبود رضایت مشتری یا افزایش کارایی کارکنان است. طرحهای جامع برای نوآوری و اجرا نیز با در نظر گرفتن کیفیتهای متمایز و وابستگیهای متقابل هر رکن – هم بهصورت جداگانه و هم بهعنوان اجزای اساسی یک کل گستردهتر، با دقت طراحی میشوند. این استراتژی فراگیر یک سفر تحول دیجیتال جامع و تاثیرگذار را برای شرکت تضمین می کند.
7. مدل تکامل چرخه حیات
با توجه به مدلهای تحول دیجیتال تکامل چرخه حیات، تحول دیجیتال باید به عنوان یک فرآیند مداوم و تکرار شونده در نظر گرفته شود که کسبوکارها را قادر میسازد تا به تدریج خود را با خواستههای مشتری در حال تغییر تطبیق دهند. مدلهای تکامل چرخه حیات، بهجای مشاهده تحول بهعنوان یک پروژه یکباره، مراحل متعدد رشد، بهینهسازی و ارزیابی مجدد را پوشش میدهند. این مراحل بهبود و اصلاحات مستمر را آسانتر میکنند و تضمین میکنند که فرآیند تحول با محیط کسبوکار در حال تغییر همگام است.
8. مدل چارچوب مؤلفه
چارچوبهای مؤلفه برای تجزیه فرآیندهای پیچیده تبدیل دیجیتال به اجزای کوچکتر و قابل مدیریتتر ضروری هستند. این مولفه ها به عنوان بلوک های سازنده ای عمل می کنند که می توانند به طور جداگانه مورد بررسی قرار گیرند و رویکرد دقیق تری به هدف کلی را ممکن می سازند.
سازمانها میتوانند کارایی و اثربخشی سفر تحول دیجیتال خود را با تجزیه فرآیندهای دشوار به اجزای کوچکتر و قابل مدیریتتر بهبود بخشند. تیم ها می توانند بر روی وظایف خاصی تمرکز کنند و در عین حال با این استراتژی به هدف کلی کمک کنند، که باعث می شود فرآیند تحول کارآمدتر و موثرتر شود.
9. مدل های مبتنی بر نوآوری
مدلهای تحول دیجیتال که نوآوری محور هستند، تمرکز زیادی بر تشویق فرهنگ نوآورانه و خلاق دارند. سازمانها ممکن است پتانسیل تیم را به حداکثر برسانند و با ایجاد محیطی که از دیدگاههای تازه و تفکر غیر انطباقگرا استقبال میکند، خلاقیت را در همه سطوح پرورش دهند.
علاوه بر این، این استراتژی یکپارچگی روان و توسعه مداوم فرآیندهای نوآورانه را تشویق می کند و به کسب و کارها کمک می کند در بازار دیجیتال به سرعت در حال تغییر از منحنی جلوتر باشند. علاوه بر این، این امکان را فراهم میکند تا فرصتهایی را برای بهینهسازی فرآیندها با استفاده از فناوریهای پیشرفته و در حال توسعه پیدا کنیم و دری را برای رشد بلندمدت و مزیت رقابتی باز کنیم.
10. مدل های تکراری چابک
در یک رویکرد چابک و تکراری به تحول دیجیتال، تأکید بر پاسخگویی سریع به تغییرات بازار وجود دارد. سازمانها میتوانند سفر به سوی تحول دیجیتال را به مراحل کوچکتر و قابل مدیریتتر تقسیم کنند با اجرای حلقههای بازخورد مداوم. این امکان را فراهم میآورد که استراتژیای سفارشی، تنظیمشده و بهینهشده اتخاذ شود که بتواند بهتر با نیازهای متغیر کسبوکار همگام شود. کسبوکارها میتوانند با استفاده از این فرآیند تکراری به شرایط در حال تغییر سازگار شوند و فرصتهای جدیدی برای گسترش و نوآوری را شناسایی کنند.